بالاخره آمدم :)
سلام سلام
هوای دلم خیلی کوالایی شده تنبل مفرط
تقریبا 2 سالی میشه که نیومده بودم وبلاگم ... اصلا یادم رفته بود که وبلاگ دارم یکی از دوستان که تازه باهاش آشنا شدم اومد بهم گفت وبلاگ داری گفتم داشتم قبلا پاک کردم
بعد هی مونده بودم که بابا این بابا از کجا می دونست با ترفند تو مخ رفتن بالاخره فهمیدم و گفت اسمت رو تو نت سرچ کردم ببینم چی بالا میاره تا دیدم وبلاگ داری
تازه دو هزاری ام افتاد لحظه آخری که خواستم وبلاگم رو پاک کنم پشیمون شدم ..
حالا بابا ما هم بچه بودیم وبلاگ زدیم نمی دونستیم چیه ... کل نام و نام خانوادگی مو نوشته بودم ( خیلی بچه بودم نخند خب عه )
ورودم رو به وبلاگممممممممممممممممم خوش آمد میگم چه بسا خروجم و ورودم با عید غدیر پایان و آغاز شد
یعنی مولایم نگاهی به من انداخته ؟؟ باور کنم هنوز هم امیدی برای زنده ماندن وجود دارد؟
این خوشحالی رو از خودم دریغ نمی کنم:))
از این نووع خوشحالی هایی که خودتون بعد از مدت ها برای خودتون توسط یکی دیگه رقم بزنید براتون اتفاق افتاده؟ حتما برام بنویس
*به امید روز های خوب و اتفاقات هیجان انگیز از زندگی زنده ایم:)
مبااااااااارکه کوالا جان🌺🌼😁