عشق در صحرا

گلی بود به رنگ خون در صحرا .. هنوز هست ولی کسی برای چیدن و بوییدنش نیست:)

عشق در صحرا

گلی بود به رنگ خون در صحرا .. هنوز هست ولی کسی برای چیدن و بوییدنش نیست:)

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

n سال از زندگی مون گذشت.. روز ها و شب ها پی در پی همدیگه رفتند.. حالا یا باشادی لحظات رو گذروندیم یا با ترس یا خشم یا کینه و بغض یا حسرت نداشته ها و  داشته هایی ک قدر شون رو ندونستیم.. بالاخره گذشتند.. هرچقدر زیبا و لذت بخش .. هر چقدر دردناک و سختت .. بالاخره گذشتند و ما هنوز زنده ایم و نفس می کشیم.. کار و درس و زندگی و تلاش برای حفظ بقا تو زندگی همه مون بوده و هست و خواهد بود.. پس فرق میان من و تو چیست؟؟

آدم  ها رو با ی سری از ویژگی ها می شناسیم یکی رو ب مهربونیش یکی رو ب صبرش یکی رو ب خشم و ترسناک بودنش یکی رو ب عقده ای یا کینه ای بودنش اما این دیدگاه از نظر ماست حالا می تونه واقعا واقعی باشه یا نه اینطور نباشه.. 

عقربه ها هم به دنبال هم می دوند یکی شان می دود دیگری آرام آرام حرکت می کند تا ب بقیه فرصت تلاش بدهد.. تو کجایی؟؟ 

می دونی !! ن نمی دونی پس بزار بهت بگم .. کل زندگی یعنی ب دنیا اومدن و مردن.. این وسط باید انتخاب کنی ک چه کسی هستی و دوست داری چه کسی باشی:)

تا الان چند سال دور خورشید چرخیده ای؟ چند بار از بدو تولد فصول تا مرگ شون رو دیدی؟ وقتش نرسیده ک یکم زندگی کنیم؟؟

زندگی کردن تو چیه؟ یا بهتره بگم زندگی کردن تو توی چیه؟ چی تو رو شاد می کنه؟ چرا ی روز دلو نمی زنی ب دریا و کاری ک دوست داری انجام بدی رو انجام نمیدی؟

اگه زندگی کردن تو رو شاد نمی کنه باید کاری کنی تا تلخی ایام و روزگار تو رو پیر نکنه:)

واسه پیر شدن و پیر بودن راه و چاه زیاده .. تو این دنیا همه ب دنبال جوون بودنن:))

پس یکم ب روش خودمون زندگی کنیم:)heart

 

پ.ن: میگن گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه .. اما من میگم هیچ زمانی دیر نیست فقط اون موقعی ک باید باشه نیست:)

 

دوشنبه 10 آبان 1400 ساعت 16:16 دقیقه ظهر 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۰ ، ۱۶:۱۶